R U b Y

برام عجیبه چجوریه آدما ازدواج میکنن جدا میشن بعد دوباره راحت ازدواج میکنن ... نامزد میشن عقد میشن جدا میشن بعد یک کیس بهتر گیرشون میاد ، چندین سال با یکی دوستن یا حتی تجربه چندین دوستی ناموفق دارن باز یکی بهتر پیدا میکنن ...حتی طرف با یک بچه و دو بچه جدا میشه و مجدد یک همسر خوب پیدا میکنه ...بعد یکی مثل من تنهاست ... فکر کنم شانس حرف اولو آخرو میزنه! + نوشته شده در شنبه ۱۴۰۱/۰۲/۰۳ ساعت 17:15 توسط ˙·٠ я u b y ٠·˙  |  R U b Y ...

R U b Y ...

عیدتون مبارک باشه ، امیدوارم خدا فردا به همه امون برآورده شدن حاجاتمونو به عنوان عیدی بده :)میدونید اومدم در مورد پست ۲۰۶ صحبت کنم .راستشو بخواید بارها شده که فکر کردم گفتم شاید مشکل از خودمه . شاید واقعا عیب از منه . شاید دل نشین نیستم شاید مقبول نیستم .نشستم شمردم تو سال جدید ( که کلا یک ماهو ۱۳ روز گذشته ازش ) تقریبا میشه گفت ۷ تا ۸ مورد پیشنهاد بهم شده . که بعضیا پیشنهاد دوستی بوده بعضیاشون ازدواج .و چقدر به به و چه چه میکردن که خوشگلی و به دل میشینی و .... بگذریم!و واقعا با گارد باز برخورد کردم . چرا ؟ چون خواستم امتحان کنم ببینم باشه من اهل دوستی نیستم ولی حدااقل بذار فرصت بدم چند بار حرف بزنیم شاید نتیجه داشت مثل بقیه.و در کمال تعجب باید بگم به جز یکیشون که من نخواستم ، بقیه اشون سر هیچ و پوچ ادامه پیدا نکرد . و چند تا هم اصلا بی دلیل کاملااا بی دلیل . یعنی نه صحبت خاصی شده بوده که بگم خوششون نیومده نه حرف خاصی زده شده بوده . خیلی مسخره طور دیگه حتی ارتباط نگرفتن باهام .وقتی میام میگم خسته ام وقتی دلم پر از حرفه که تو پست ۲۰۶ نوشتم . وقتی میگم خسته ام یعنی واقعا خسته ام .این جا مقصر کیه؟ + نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۱/۰۲/۱۳ ساعت 3:16 توسط ˙·٠ я u b y ٠·˙  |  R U b Y ...